شکست فرصتی برای پیروزی باهوشانه ، از شکست نترس، شکست ها می تونن معلم ما باشن برای حرکت باهوشانه در مسیر آینده
“شکست، تنها یک فرصت براى شروعى دوباره است؛ این بار ولى هوشمندانهتر. (هنرى فورد)مطمئناً همه افراد موفقى که امروزه میبینیم، مسیر رسیدن به موفقیتشان بدون شکست نبوده است. اغلب این افراد موفق، آن زمانهایى را که با موانع روبرو شدهاند و این موانع، آنها را وادار به تلاش و عزم بیشترى نسبت به دیگران کرده است، بخوبى به یاد دارند. دفعه بعد اگر احساس افسردگى و پریشانى در مورد شکست خود، چه در کنکور و چه در زندگیتان، داشتید، فراموش نکنید که این شکست میتواند اولین قدم در جهت موفقیت شما باشد.
شکست فرصتی برای پیروزی باهوشانه ، از شکست نترس
این را به یاد داشته باشید که همواره دو نوع شکست وجود دارد:. اولین نوع آن، شکستى است که شما را ترسو کرده و باعث میشود تا از تلاشى دوباره و امتحان کردن ایدههاى خود بهراسید و هیچگاه نتوانید از اشتباهات خود درس بگیرید؛ اما دومین نوع شکست، از روحیه خطر پذیر شما برمیآید. این شکست، شما را قویتر کرده و به شما نشان میدهد که چه مسیرهایى را اشتباه رفتهاید؛ آن وقت است که مهم نیست براى رسیدن به موفقیت، چند بار شکست خوردهاید؛ زیرا در نهایت به هر آنچه که هدفتان است، دست پیدا خواهید کرد.
توماس جی. واتسون میگوید:
«میخواهید فرمولی برای موفقیت به شما ارایه بدهم؟ خیلی ساده است؛ نرخ شکست خود را دو برابر کنید. شما به شکست به عنوان دشمن موفقیت مینگرید؛ ولی اصلاً این طور نیست. شاید شکست شما را دلسرد کند یا شاید از آن چیزی یاد بگیرید؛ پس پیش بروید و اشتباه کنید. هر کاری که میتوانید، بکنید؛ چون باید به یاد داشته باشید که آنجا جایی است که موفقیت را خواهید یافت.»
داستان زندگی ، شکست ها و پیروزی هنری فورد:
یکى از افراد بسیار موفقى که امروزه به دلیل مونتاژ نوآورانه و خط تولید ماشینهاى ساخت آمریکا شهرت فراوانى دارد، قبل از رسیدن به چنین موفقیتى، چندین بار شکست را تجربه کرده است. هنرى فورد، قبل از اینکه بتواند شرکت فورد موتور را تاسیس کند، در کسب و کار اولیه خود چندین بار با شکست مواجه شد.هنرى فورد، ٢٣ ساله بود که براى اولین بار یک موتور بنزینى را میدید، و همان جا بود که عاشق آن شد. فورد در آن زمان به عنوان کارآموزِ سازنده ماشین مشغول به کار بود و روى هرگونه وسیله ممکن کار کرده بود، ولى هیچ کدام از آنها براى وی، قابل مقایسه با موتور بنزینى نبودند؛ موتورى که خود قدرتش را تامین میکرد. در همان زمان بود که او وسیله حمل و نقل بدون اسبى را در ذهنش تجسم کرد که میتوانست تحولى بزرگ در این عرصه ایجاد کند. فورد هدف زندگیاش را پیشرو بودن در ساخت چنین اتومبیلى قرار داد.او با شبکارى در کارخانه نورى ادیسون، روزها میتوانست به سرهم کردن موتورى که در حال ساختش بود بپردازد. وی یک کارگاه در آلونک پشت خانه درست کرد و شروع به ساختن موتور خود از قطعات فلزى که پیدا میکرد، نمود. او در سال ١٨٩۶، با کمک دوستانش، نمونه اولیه کامل شده خود را که کوآدرو سایکل نامیده بود عرضه کرد.در آن زمان، تعداد افرادى که روى موتورهاى بنزینى کار میکردند افزایش یافته بودند و رقابت بین آنها بسیار تنگاتنگ شده بود. کوآدرو سایکلِ ساخت فورد بسیار خوب کار میکرد، ولى براى تولید انبوه هنوز کوچک و ناکامل بود. به همین دلیل، او شروع به ساخت دومین اتومبیل خود کرد و یک سال بعد، ساخت اتومبیلى را که طراحى شگفتانگیزى داشت به اتمام رساند. همه چیز در جهت سادگى و راحتىِ راندن آن طراحى شده بود و تنها چیزى که فورد به آن نیاز داشت حمایت مالى براى تولید انبوه آن بود.
هنری فورد ، تلاش ، پشت کار و استقامت :
در سالهاى آخر دهه ١٨٩٠، با در نظر گرفتن اینکه تمام قطعات خودرو باید تولید میشد، ساخت اتومبیل کارى بسیار پیچیده و دشوار محسوب میشد، ولى فورد بسرعت توانست یک سرمایه گذار مناسب به نام ویلیام مورفى را که در شهر دیترویت کسب و کارى موفق داشت پیدا کند. شرکت جدید به نام شرکت اتومبیل دیترویت نامگذارى شد، ولى چیزى نگذشت که شرکت دچار مشکلاتى شد. ماشینى که فورد به عنوان نمونه اولیه طراحى کرده بود نیاز به اصلاح داشت. قطعات از جاهاى مختلفى میآمدند و برخى از قطعات کمبودهایى داشتند و یا آنقدر سنگین بودند که مورد پسند فورد واقع نمیشدند. او تلاش کرد تا طراحیاش را اصلاح کند تا بتواند به آنچه ایدهآل خود وی بود نزدیک شود؛ ولى این کار زمان زیادى را نیاز داشت و همین باعث شد که کم کم صبر مورفى و شرکایش به پایان برسد. در سال ١٩٠١، یک سال و نیم بعد از شروع به کارِ شرکت، اعضاى هیات مدیره امیدشان را نسبت به فورد از دست داده و تصمیم به منحل کردن شرکت نمودند.
هنری فورد و درس گرفتن از دلایل شکست :
با وجود تمام این ناکامیها، فورد همچنان با درس گرفتن از دلایل شکست خود، دوباره آغاز به کار کرد و این بار تصمیم گرفت تا اتومبیلى سبکتر و کوچکتر را طراحى کند. او توانست مورفى را راضى کند تا شانسى دوباره به وی بدهد. مورفى نیز پذیرفت و آنها با یکدیگر شرکت فورد را تاسیس کردند؛ ولى این بار هم، مورفى با فشار آوردن به فورد براى جلوگیرى از بروز مشکلات گذشته، باعث شد که در کمتر از یک سال فورد شرکت را ترک کند. از آن زمان بود که کسى فورد را در صنعت ساخت اتومبیل نمیپذیرفت و حاضر نمیشد تا سرمایهاى را در اختیار او که دو بار دچار شکست شده بود قرار دهد؛ ولى فورد همچنان امیدش را از دست نداد و به همه عنوان کرد که تمام این شکستها تنها تجربههایى با ارزش براى او به حساب میآیند. وی به تمام دلایل شکستهایش خوب فکر کرد تا بتواند ریشه اصلى آنها را بیابد: هیچ کس زمان کافى براى اصلاح طراحیهاى او به وی نداده بود و سرمایه گذاران براى سرعت بخشیدن به پروسه، ایدههاى او را تخریب میکردند؛ در حالی که تمام آنچه براى وی مهم بود، یک طراحى بدون نقص بود.
تحلیل شکست ها و یافتن راه پیروزی
تنها راه حل این مشکل این بود که راهى براى استقلال یافتن کامل از سرمایه گذاران پیدا کند. این روشِ کار کردن چندان در آمریکا معمول نبود. او باید مؤسسه مستقل خود را تاسیس میکرد، کسب و کار مستقل خود را تشکیل میداد و تیمى را که به آنها اطمینان داشت دور هم جمع مى کرد و تصمیم نهایى را نیز خودش میگرفت. وی با توجه به سابقهاى که داشت، پیدا کردن شریک و سرمایهگذار برایش اصلاً کار سادهاى نبود؛ تا اینکه فردى به نام الکساندر ملکومسن را که در کار زغال سنگ بود پیدا کرد. وی مانند فورد اهل ریسک کردن بود و قبول کرد تا از نظر مالى او را حمایت کند؛ بدون اینکه در پروسه ساخت و تولید هیچ دخالتى داشته باشد. فورد تصمیم به طراحى مدلى گرفت که سبکترین ماشین، ساده و با دوام باشد؛ بهترین طراحى که تا به حال انجام داده بود. سرهم بندى آن نیز در همان زمان تولید انجام میشد تا سرعت تولید را افزایش دهد. وی حتى در تمام مراحل مربوط به سرهم کردن ماشین حضور داشت. سفارشها به دلیل طراحى عالى و در عین حال نه چندان گرانِ این اتومبیل شروع به افزایش کردند، و در سال ١٩٠۴ کارخانه موتور فورد توانست فعالیتهاى خود را گسترش دهد و خیلى زود یکى از بزرگترینها در صنعت ساخت ماشین شود. امروزه، کارخانه موتور فورد، یکى از سه شرکت اول خودروى آمریکایى به حساب میآید.
پیروزی در راه است، اگر …
برای پیروز شدن باید بخواهید و رو خواسته ی خود پافشاری کنید
وینسنت تی. لمباردی میگوید:
«تفاوت بین یک فرد ناموفق و موفق، عدم توانایی یا کمبود دانش او نیست؛ بلکه نخواستن اوست.»
آرزو، معنی دیگری برای خواسته است. برای موفق شدن باید بیشتر از هر چیز دیگری، آرزوی موفق شدن داشته باشید. افراد موفق، لزوماً باهوشتر و قویتر از دیگران نیستند؛ ولی آرزوی آنها بیشتر است و آرزوی فراوانی برای دیدن تحقق هدفشان دارند. آیا شما هم این آرزوی فراوان را دارید؟ بدون آرزو، انگیزه رسیدن به هدف را نخواهید داشت.یکی از مهمترین و اصلیترین عوامل موفقیت، این است که شما واقعاً بخواهید موفق شوید، و برای رسیدن به این موفقیت، پافشاری و سماجت به خرج دهید. وقتی شما چیزی را میخواهید، تمام انرژیهای دنیا دست به دست هم میدهند تا شما را به آن خواسته و هدف مورد نظرتان برسانند.
با انگیزه به سوی پیروزی حرکت کنید
بسیاری از دانش آموزان، از لحاظ توانایی و برخورداری از استعداد یادگیری، بسیار شبیه به هم هستند، ولی در پیشرفت تحصیلی، تفاوت های زیادی با یکدیگر دارند. این تفاوت، نه تنها در تحصیل، بلکه در سایر فعالیتهای غیرآموزشی این افراد هم به چشم میخورد. شاید از خود سؤال کرده باشید که چرا چنین تفاوتی وجود دارد و چه چیزی عامل ایجاد این تفاوت است. یکی از عوامل توجیه کننده این مطلب، علاقه و انگیزه است.علاقه و انگیزه دانشآموزان، هم نقش علت را بازی میکند و هم نقش معلول را؛ یعنی یادگیرندگان علاقهمند به یک موضوع، نسبت به یادگیرندگان کم علاقه، موفقیت بیشتری کسب میکنند، و دوباره، این موفقیت بیشتر، سطح علاقه و انگیزه آنها را نسبت به این موضوع و موضوعهای مشابه آن افزایش میدهد؛ پس حتماً به خاطر داشته باشید که این موتور مهم موفقیت و پیروزی را، یعنی علاقه به کاری که انجام میدهید و علاقه به هدفی که میخواهید به آن برسید، همیشه درنظر داشته باشید. برای ایجاد علاقه و انگیزه کافی هم حتماً سعی کنید که به اهداف خود فکر کرده و همیشه آنها را در ذهن خود مرور کنید.
روی پیروزی و هدف هایتان متمرکز باشید
از عوامل بسیار مؤثر برای افزایش بهرهوری در مطالعه و درک بهتر درسها و موفقیت در تحصیل، داشتن تمرکز حواس به هنگام مطالعه است؛ یعنی فرد این توانایی را در خود ایجاد کند که با اختیار و توجه، دقت خود را روی موضوع یا کاری که انتخاب کرده، با میل و اراده متمرکز کند و از توجه به سایر موضوعات و کارها خودداری کند. برای ایجاد تمرکز حواس، باید عواملی را که مانع از تمرکز میشوند، شناخت و در جهت رفع آنها اقدام کرد. از جمله این عوامل میتوان به بیعلاقگی به موضوع مورد مطالعه، ناهماهنگی اراده و تخیل، مشغول بودن ذهن و … اشاره کرد.
با برنامه ریزی به سوی پیروزی حرکت کنید
کمتر شخصی را میتوان یافت که بدون برنامهریزی، به موفقیت رسیده باشد. برنامهریزی، جزو قدمهای اصلی و اولیه موفقیت است و بدون آن، رسیدن به هدف، دشوار است. برای آزمون سراسری نیز، برنامهریزی در قالب برنامههای کوتاه مدت و درازمدت، امری لازم است؛ پس برای موفقیت در آزمون سراسری، یک برنامه روزانه، هفتگی، ماهیانه و بلند مدت داشته باشید و برای عمل به آن، با تمام وجودتان تلاش کنید. اگر جزو افرادی باشید که از ابتدا کارهای خود را با بینظمی و بدون برنامه انجام میدادهاید، شاید در ابتدا عمل به برنامه تدوین شده سخت باشد، اما کم کم خواهید دید که چقدر راحت میتوانید با برنامه، درس خوانده و موفق شوید.
هدف خودتون را به درستی تعیین کنید
برنامهریزی صحیح، هنگامی امکان پذیر است که هدف، بخوبی تعیین و تعریف شده باشد؛ ضمن آنکه باید تصویر روشنی از آن هدف وجود داشته باشد تا کارها و تلاشهای لازم در راستای رسیدن به آن، به نتیجه برسد. اهداف میتوانند بلند مدت و کوتاه مدت باشند و حتی هدف کوتاه مدت را میتوان به گامهای کوچکتر تقسیم کرد؛ مثلاً اگر هدف بلند مدت، قبولی در رشته خاص در دانشگاهی خاص است، میتوان هدف کوتاه مدت را مطالعه درست و کامل دروس در پایان هر سه ماه دانست و گام های کوچک را مطالعه هفتگی، روزانه و حتی مطالعه بخشی از دروس بر شمرد.
خیال پردازی کنید ، به رویاهاتون بال و پر بدید
جیمز آلن میگوید:
«خیالی که شما در ذهنتان آن را میستایید و ایده آلی که در صدر قلبتان مینشانید، همان چیزی است که زندگیتان را با آن میسازید و تبدیل به همان میشوید.»
برای موفق شدن، باید به موفقیت فکر کنید. فقط از راه تعمق در موفقیت است که میتوانید آرزوی موفق شدن را خلق کنید. باید خیال واضحی از آنچه که دوست دارید آن را به دست آورید، داشته باشید. این آرزو و خواسته، باید شما را از پا درآورد. اگر این آرزو شما را از پا درآورد، بالاخره روزی تحقق خواهد یافت.
جرات داشته باشید و خود را باور کنید
دیل کارنگی میگوید:
«کسی به بعیدترین نقطه میرسد که میخواهد کاری را انجام دهد و جرات انجامش را دارد. قایق اطمینان از ساحل دور نمیشود.»
آیا جرات انجام کارهای غیرممکن را دارید؟ هیچ وقت نباید در زندگیتان، زمانی باشد که شما سعی بر انجام غیرممکنها نداشته باشید. غیرممکنها هستند که شما را پرورش میدهند و به شما آن چیزی را نشان میدهند که باید به آن تبدیل شوید. ترس و افکار منفی باعث میشود تا فرد، خود را پایینتر و کمتر از حدی تصور کند که هست یا میتواند باشد، و به این صورت برای موفقیت تلاش نمیکند.شروع کنید و جرات داشته باشید و از دایره آسایش و راحتی خود دورتر بروید و خودتان را رشد دهید. میزان کاری را که انجام میدهید، افزایش دهید و انتظاراتتان را بیشتر نمایید و قوه تصور و خیالتان را تقویت کرده و به تواناییها و قابلیتهای خود اطمینان نموده و آنها را باور کنید. باز هم تکرار میکنیم: باور کنید که میتوانید.
به هدف و آرزوهاتون متعهد و وفادار باشید
ماریو آندرتی میگوید:
«آرزو، کلید انگیزه است، ولی اراده و تعهد است که موجب پیگیری مداوم هدفتان میشود؛ تعهد به برتری که شما را قادر میسازد به موفقیتی که به دنبالش هستید برسید.»
آیا اراده دارید؟ فرد مصمم بیشتر از هزاران فرد بیعلاقه، موفق میشود. آرزو، اراده و تعهد، از لحاظ استراتژیک، شما را در موقعیت پیروزی قرار میدهند.
به سمت موفقیت و پیروزی حرکت کنید
ماروا کالینز میگوید:
«موفقیت به سمت شما نمیآید، بلکه شما باید به طرفش بروید.»
موفقیت و پیروزی از آسمان در آغوش شما نمیافتد؛ باید به دنبالش بروید، تعقیبش کنید و بیشتر از هر چیز دیگری آن را بخواهید. برای رسیدن به آن، چه میکنند. یک فرد تنبل موفق نخواهد شد؛ فقط کسانی که برای رسیدن به هدف زحمت بکشند، موفق خواهند شد؛ پس تلاش کنید، تلاش کنید و باز هم تلاش کنید و با این تلاشها، گام به گام، به سوی موفقیت و اهدافتان حرکت کنید. مطمین باشید در راهی که در پیشِ رو دارید، موانع زیادی خواهد بود؛ اما این خواستن، انگیزه، علاقه، برنامه، تعهد و وفاداریتان به هدف، خسته نشدن و استواری شماست که بالاخره همه چیز را شکست داده و شما را به موفقیت خواهد رساند.موفقیت، پیش رفتن است، نه به نقطه پایان رسیدن. هر روز صبح در آفریقا، آهویی از خواب بیدار میشود و برای زندگی کردن و امرار معاش، در صحرا میچرد. آهو میداند که باید از شیر سریعتر بدود؛ چرا که در غیر این صورت، طعمه شیر خواهد شد. شیر نیز برای زندگی و امرار معاش در صحرا میگردد ومیداند که باید از آهو سریعتر بدود، تا گرسنه نماند. مهم این نیست که تو شیر باشی یا آهو؛ مهم این است که با طلوع آفتاب از خواب برخیزی و برای زندگیات، با تمام توان و وجود، شروع به دویدن کنی.