مقایسه نکنیم ، به وجود خودمان احترام بگذاریم .مقایسه باید در شرایط یکسان باشه . در صورتی که هیچ دو موجودی یکسان نیستند . زمانی که با خودمان میگوییم«همسر فلانی چه خریدهایی برایش کرده»، «ببین بچه فلانی چطور به او احترام میگذارد» و «مدرک تحصیلی فلانی را ببین» داریم موقعیت زندگی خودمان را با دیگران مقایسه میکنیم.
این مقایسهها هم میتواند انرژیبخش باشد و ما را به سکوی پرتابی برای موفقیت ببرد و هم میتواند انرژی ما را کم کند و انگیزهمان را برای طرح هدف و رسیدن به آن خاموش کند. مقایسهکردن هم مانند منظم بودن، یک مهارت است که باید آن را آموخت. اگر مهارت مقایسهکردن در موقعیت درست را تا امروز کسب نکردهاید، هنوز دیر نشده است. همین امروز هم میتوانید با تمرین و حساب کشیدن از افکارتان آن را به مجموعه تواناییهایتان اضافه کنید تا به جای اینکه فقط نتیجه مقایسهکردنتان احساس حسرت و اندوه باشد به درستی از آن استفاده کنید و بهره ببرید.
هر دو روی سکه مقایسه
مقایسه کردن، مانند در دست گرفتن سکهای است که یک روی آن آرامش و امید است و روی دیگر آن اضطراب و ناامیدی. اگر آرامش در زندگی باشد تحرک و پویایی به آن میبخشد و اگر زندگی مضطرب باشد، باعث سکون و پَسرفت میشود. اختیارات ما فراتر از تصورات ماست. میتوانیم مهارت مقایسهکردن را در دست بگیریم و آن را تابع شرایط خود کنیم نه اینکه زندگی و رفتار ما از آن اثر بگیرد. سادهترین مثالی که از مقایسههای مضطربکننده میتوان زد، زمانی است که انسان شرایط اقتصادی خودش را با افراد مرفه جامعه، با نگاهی از جنس کمبود و نداری، بسنجد اما اگر همین دو نوع سبک زندگی را فقط میدیدیم و مقایسهای بهکار نمیبردیم، دیگر اشیاء و وسایل زندگی دیگران، در چشم ما عظمتی نداشت. راهحل دوم نشان میدهد که میتوان تفاوتها را مشاهده کرد اما به آنها دل نبست و از سطحی بالاتر به آنها نگاه کرد. مثل این طرز فکر که میپرسد: آیا واقعا مال دنیا نعمت است؟ چیزی که از بین میرود و به همراه کسی به آن دنیا برده نمیشود. مقدار اهمیتی که ما برای موضوعات مختلف قائل میشویم در احساس رضایت و نارضایتی ما نسبت به زندگی اثر گذار است.
راهحل اینجاست
مقایسهکردن، یک فعالیت ذهنی است که در اثر چارچوب مشخصنکردن برای ابعاد فکر، باعث میشود تا افکار شما یله و رها بتواند به هرجایی سرک بکشد، باورهایتان را نادیده بگیرد و نداشتههای شما را به روی شما بیاورد. میتوانید مانند روشهای اخلاقی دیگر تغییر افکار را از تغییر رفتار شروع کنید؛ بهعنوان مثال برای جلوگیری از مقایسههایی که انرژی شما را کم میکنند، از چشم دوختن و نگاههای طولانی به داشتههای دیگران خودداری کنید. راه پیشگیرانه دیگر این است که یک نشانه، مانند یک انگشتر ساده را در دست خود داشته باشید و با خودتان عهد کنید که تا زمانی که این انگشتر در دست شماست به فکرتان اجازه نخواهید داد تا به مقایسه شرایط خودتان با دیگران بپردازد و خارج از حریم داشتههای شما پرواز کند.
بهدنبال غصه نروید
اگر این روزها بیشتر از هر زمان دیگری ناراحت هستید، احساس افسردگی میکنید و یا موقعیتهایی که شخص خاصی کسب کرده است، باعث حسادت شما به او شده است، کمی تأمل کنید. شاید ریشه این رفتارهای شما در مقایسه نادرستی است که انجام میدهید. بزرگ جلوهکردن داشتههای دیگران در مقابل داشتههای زندگی شخصی شما یکی از دلایلی است که شما را به این شکل به زمین میخکوب کرده است. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: «بپرهیزید از اینکه از آنچه در دست مردم دنیاست چشم بدوزیدکه هرکس به آن چشم بدوزد؛ حزن او طولانی میشود و خشم او آرام نمیگیرد. و نعمت الهی را که نزد او است، کوچک میشمرد و در نتیجه سپاسگزاری او کاهش مییابد». این سخن از معصوم(ع) به روی انسان دریچهای جدید از روشنایی تفکر در زندگی را میگشاید. حالا فکر کنید عامل بههم ریختگی این روزهای شما چیست؟ مدرکی که دوست شما گرفته و شما هنوز به آن نرسیدهاید؟ ماشین جدید خانواده خواهرتان؟ مبلمانهای خانم همسایه؟ یا سفر زیارتی همکارتان؟! سعی کنید زاویه نگاهتان را به سمت داشتههای زندگی خودتان سوق بدهید. بسیاری از افراد آرزوی داشتن همین چیزهایی را دارند که شما آنها را نمیبینید.
تهدید را تبدیل به فرصت کنید
در مقایسه زندگی خود با زندگیهای پایینتر، نعمت را میشناسید پس رسم ادب را به جای میآورید و شکر نعمت میکنید. بُعد دیگری که شما در زندگیتان حس میکنید این است که زندگیهایی با شرایطی سختتر از زندگی شما وجود دارند و حتی قبل از این هم وجود داشتهاند و از آن مشکلات عبور کردهاند، پس شما با میزان کمتری از مشکلات و امکانات بیشتر، میتوانید راحتتر این قسمت را تحمل کنید. صبرکردن را آسانتر تجربه میکنید. زمانی که سربلند از این آزمون بیرون بیایید دیگران خواهند گفت که شما قدرت تحمل بالاتری نسبت به قبل پیدا کردهاید. بنابراین از تهدید وسواسگونه ذهنتان که مدام در حال مقایسه کردن است برای تربیت نفس خودتان فرصت بسازید.
خوشبخت شوید
شما با همین مهارت مقایسه میتوانید حس مطبوع خوشبختی را لمس کنید. میتوانید زندگی خودتان را با شرایط زندگیهای افراد پایینتر از خودتان مقایسه کنید. با این کار آنچه دارید و نعمتهای خداوند، بیشتر از قبل در چشم شما دیده میشوند. بیشتر از قبل شاکر خداوند میشوید و نعمتهایی را که در اختیار شما قرار داده است را بهتر درک میکنید. با خودتان فکر کنید شما ممکن بود همین اندازه از نعمتها را هم نداشته باشید و در حسرت جزئی از داشتهها باشید که الان بهراحتی آنها را دارید و حتی آنقدر این نعمتها برایتان عادی شده است که گاهی به چشمتان نمیآید.
چطور مقایسه خود با دیگران را ترک کنیم؟
آگاه و هشیار باشید
نمیتوانیم انکار کنیم که مقایسه کردن، جزیی از طبیعت بشر است و گاهی هم مقایسه بدون آگاهی صورت میپذیرد، اما ترک عادت مقایسه نیاز به تمرین و ممارست بسیار دارد و باید با آگاهی انجام شود؛ مثلاً، وقتی نمرههای خودتان را با همکلاسیتان مقایسه میکنید، کاری که باید با آگاهی انجام بدهید، این است که قدری درنگ کرده و به خود یادآوری کنید که «شاید مقایسه یک امر طبیعی باشد، اما درست و منطقی نیست» و آگاهانه هر بار که به سمت مقایسه کردن رفتید، این هشدار را به خود بدهید.
منحصر به فرد بودن خود را بپذیرید
مهمترین گام برای احتراز از دام مقایسه، توجه به این واقعیت است که ما از هر حیث در جهان منحصر به فرد هستیم و هیچ کس از نظر ظاهری و باطنی با ما یکسان نیست. با درک این حقیقت، به این نکته واقف میشویم که در انتخاب شیوۀ کار نباید کورکورانه از دیگران تقلید کرد.یک داوطلب به جای مقایسۀ خود با دیگران، باید تلاش کند تا به حداکثر توانایی خود برسد و با چنین نگاهی درس بخواند که: «من تلاش خودم را میکنم و میخواهم به بیشترین میزان آمادگی که میتوانم به آن دست پیدا کنم، برسم.»
روی شایستگیها و ویژگیهای مثبت خود متمرکز شوید
تنها در سایه اعتماد به نفس، میتوانید شاد باشید و پرداختن به نقاط ضعف، فقط با خود غصه به همراه دارد. اگر شما در ریاضی ضعف دارید، شاید در ادبیات قوی باشید یا در ورزش فوتبال گوی سبقت را از سایر دوستانتان بربایید.
اسفاده از تجربۀ زندگی افراد موفق
میتوانید به زندگی افراد موفق و بزرگی که در تاریخ وجود دارند، سری بزنید و ببینید که آنها چطور توانستهاند با تاکید بر عقاید و نظرات خود، پلههای موفقیت را طی کنند. به این نکته هم توجه کنید که آنها با احساس تنهایی خود در عقاید و نظراتشان غلبه کردهاند؛ چون بسیاری از ما، به خاطر اینکه دیگران افکار و عقاید ما را ندارند و احساس تنهایی میکنیم، بیخیال افکارمان میشویم و از آن میگذریم.
جملات درونی خود را اصلاح کنید
یک قیچی بردارید و تمام جملات و افکار درونی را که دایم به شما سرکوب میزند و باعث مقایسه کردن میشود، اصلاح کنید. این جملات باعث میشود که شما افراد ضعیف و ناتوانی جلوه داده شوید. بعضی از وقتها اطرافیانمان هم با استفاده از این جملات در این حس مقایسه نقش دارند؛ مثلاً، وقتی به ما میگویند: چرا دوستت رتبه بهتری آورده است؟ این چه رتبهای است که آوردهای؟ از دختر عمو یا پسر عمویت یاد بگیر، و … شما را دچار شک و تردید میکنند تا به نظرات دیگران بیشتر از خودتان توجه کنید. روانشناسان معتقدند که خیلی از والدین ما در دوران کودکی با مقایسه کردن ما و ترور افکار و عقایدمان، ما را به خودمان بیاعتماد کردهاند؛ مثلاً، وقتی میگویند که کاش تو مثل فلانی بودی! این فکر را در کودک رشد میدهند که والدینش از آن چه خودش است، راضی نیستند؛ آن وقت سعی میکند که شبیه دیگران باشد.
به کسانی که شما را مقایسه میکنند، توجه نکنید
افرادی که دایم دست به مقایسه شما با دیگران میزنند، میخواهند شما آن چه که هستید نباشید؛ بنابراین، حرفهای آنان را گوش دهید و ضعفهای خودتان را شناسایی کنید، اما جوّگیر نشوید و بر احساس و فکر خود در مورد انجام کار درست، تاکید کنید. به افرادی که شما را با دیگران مقایسه میکنند، یادآوری کنید که شما با بقیه فرق دارید؛ چون شما ویژگیهای خاص خودتان را دارید و دیگران هم ویژگیهای خودشان را، و اصلاً قابل مقایسه با یکدیگر نیستید.