آرامش ، زندگی آرام ، روزهای شاد و آرام ، لازمه ی موفقیت و رشد. آرامش ، بهترین آرزوییه که می تونی برای هر کس داشته باشی،
شاید قسمت عمده ی تلاش های ما در زندگی برای رسیدن به آرامش باشه. همه ی شوق ما برای پیشرفت ، همه ی تلاش ما برای موفقیت ، برای رسیدن به آرامش درونی و لذت بردن از زندگیه!
آرامش زندگی
آرامش ، زندگی آرام ، روزهای شاد و آرام ، لازمه ی موفقیت و رشد.
آرامش ، حاصل تعامل صحیح جسم و روح ما با دنیای خارج است؟
این عوامل یا روح و روان ما را تحتتأثیر قرار میدهند یا مستقیما جسم ما را.تقویت عوامل آرامشبخش روحی و جسمی در زندگی روزمره به ما کمک میکند از زندگیمان بهره بیشتری ببریم.
چرا که مشکلات برای از بین رفتن بهوجود آمدهاند و همانقدر که ما را آزار میدهند میتوانند به رشد ما هم کمک کنند؛
برای قویتر کردن قوای روحی و جسمی ما. مشکلات بخش جدانشدنی زندگی ما هستند و زنده بودن حقیقی ما یعنی روبهرو شدن و گذشتن از آنها.
اگر اینطور به آنها نگاه کنیم از دیدنشان جا نمیخوریم، به هم نمیریزیم، دست و پای خود را گم نمیکنیم و برایمان حکم مصیبت پیدا نمیکنند. این هم نسخه آرامشبخش شما.
اولین قدم برای رسیدن به آرامش
برای رسیدن به آرامش ، اول باید به آرامش درونی دست پیدا کنی.
وقتی به آرامش درونی خواهی رسید که: بتوانی با ترس ها و عدم اطمینان های درونی خودت مبارزه کنی.
باید بتونی خشم خودت را کنترل کنی.
از تعصب ها دوری کنی!!!
تعصب ها پیروی از باورهای کلیشه ای هست که زندگی را برات سخت می کنه.
در عوض سعی کن مهارت های زندگی رو افزایش بدی. مهارت هایی که داری بهت اعتماد به نفس می ده. اعتماد به نفس برات حس قدرت ایجاد می کنه. در عوض عدم اطمینان را کم می کنه. پس آروم تر می شی .
نظم و داشتن هدف هم آرامش میدهد
بسیاری از منابع استرس ما زمانی تبدیل به منابع آرامش میشوند که کمی جلوتر از خودمان را ببینیم و با نظم برایشان برنامهریزی کنیم.
نظم در فکر، عمل و زندگی یک منبع عظیم آرامش است؛ دقیقا مانند حسی که یک اتاق منظم به آدم میدهد.
یه دفتر برنامه ریزی یا چک لیست انجام امور داشته باش.
کارها را اولویت بندی کن. هدف هات رو مکتوب کن . بنویس چی می خوای .
معلوم کن تا کی می خوای به این هدف برسی. پس برای اون برنامه ریزی کن.
اینجوری چون می دونی چی کار می خوای بکنی ، استرس نمی گیری و آروم می شی.
اما یادت باشه هدف بلند مدتت می تونه هر چه قدر دوست داری رویا پردازانه باشه، اما اهداف کوتاه مدتت باید معقول و در حد توانایی هات باشه.
اگه توانایی هات رو در نظر نگیری ، همین داشتن هدف باعث به هم خوردن آرامش می شه.
یه موقع هایی در دسترس نباش
همیشه در دسترس بودن همیشه هم خوب نیست. دوستی داریم که همه میدانند از ساعت ۹ شب به بعد تلفن همراهش خاموش یا سایلنت است.
تعریفی که او ناگفته برای اطرافیان کرده باعث شده دیگران خود را با او تنظیم کنند و کاملا بپذیرند که از این ساعت به بعد وقت او متعلق به خانواده و امور شخصی اوست.
جالب است که آمار تماس با او هم از این ساعت به بعد بسیار کمتر از دیگرانی است که با پاسخگو بودن در هر ساعت به دیگران میگویند من ساعت آرامش ندارم، اگر خواستی ۲نیمه شب هم زنگ بزن.
یادتان نرود تکنولوژیها و ابزارهای ارتباطی هر روز و هر ساعت پیشرفتهتر میشوند اما بیشتر از همه همین نقضغرض عجیب گیجمان میکند که انگار هر چه راههای ارتباطی آدمها قویتر میشوند آدمها دارند ناخودآگاه ازهم دورتر و دورتر میشوند.
در خانه دور هم مینشینیم اما هرکس مشغول تلفن همراه خودش است. اعتیاد به اینها آرامش را از روز و شب ما گرفته.
روز موبایل خاموش داشته باشید. اسیر دائمی وایبر و ایمیل و پیامکتان نباشید. سعی کنید وقفهای هفتگی در احضار دائمیتان به محضر تکنولوژی ایجاد کنید.
خواب . ورزش . تغذیه برای آرامش
به اندازه ی کافی بخواب – ورزش کن – تغذیه مناسب داشته باش – تفریح کن
خواب مناسب از مهمترین عوامل جسمی مؤثر دربهدست آوردن آرامش است.
به خوابتان سر و سامان دهید. خواب کافی توصیه متخصصین و بزرگان دین بوده و هست.
خواب بهموقع و سحرخیزی تلفیق فوقالعادهای هستند.
یوگا و مراقبه هم خیلی به آرامش کمک می کنه. یا بعضی مواقع فعالیت های تکراری که نیاز به فکر نداره انجام بده.
یه بازی می تونه خیلی کمک کنه. پانتومیم بازی کن. قدم بزن .
به موسیقی مورد علاقه ات گوش کن. موسیقی که آرومت کنه!!!
یه لیوان آب خنک بنوش. یه موقع هایی هم شاید بهتر باشه یه فنجون قهوه یا یه لیوان شیر گرم جلوی پنجره آرومت کنه! دوش آب ولرم خوبه . یا یه آب تنی در استخر !!!
برای خودت سبک زندگی داشته باش
اول از همه ترمز دستی زندگی را برای لحظاتی بکشید. بایستید ببینید کجای کارید.
برای چه دارید اینطور میدوید؟
نگاهی کنیم به زندگی امروزمان:از خروسخوان تا بوق بوق میدویم بهدنبال تأمین معاش، یک زندگی بهتر یا پیشرفتی به سمت بالا.
قسمتی از این دویدنها واقعا اجتنابناپذیرند؛ دخل و خرجی که با هم نمیخوانند هزینههای سرسامآور، گرانی، مشکلات همه و همه بهجای خود.
یکجا باید بایستیم و ببینیم جز آنچه واقعا نیاز حقیقی زندگی و تأمین معاش ماست این تلاش کشنده صرف مسیر درستی میشود یا نه، به نقطه مشخصی میرسیم یا این تلاش کشنده واقعا برای تأمین حداقلها و برآمدن از پس زندگی و هزینههای ضروری است، یا اینکه چیزهایی بیش از نیاز حقیقی ما را به این آب و آتشزدن وامیدارند.
در هر دو صورت ما برای تغییر جای کار داریم.از خود بپرسیم روش کار کردنمان، پول درآوردنمان با چیزهایی که از دست میدهیم تناسب دارند یا نه؛ مثلا بعضی مردم سلامتی خود را میدهند تا پول بهدست بیاورند و بعد پول میدهند تا سلامتی از دست رفته را بهدست آورند.
هرکسی سبک و سیاق خودش را برای زندگی دارد. از چشم و همچشمی دست بردارید چون همه فلان چیز را میخرند یا فلانطور زندگی میکنند خود و آسایشتان را فدای مقایسه کردن و مسابقه دادن با آنها نکنید.
ضررش برایتان خیلی بیشتر است. از این مسابقه کور و بیبرنده کنار بکشید تا آرامشی عمیق را تجربه کنید. از مقایسه خودت با دیگران دست بردار. خودت را با دیروز خودت مقایسه کن.
تلاش کن ، اما شکرگذاری را فراموش نکن
شکر گذاری یکی از کلیدهای طلایی آرامش است. قناعت یعنی رضایت به حد کفاف و پرهیز کردن از اسراف و زیاده خواهی.وقتی آدم داشتههای خود را دریابد، از آنها لذت میبرد.
حرص و زیاده خواهی آتشی است که اگر دامن آدم را بگیرد تا دم مرگ حسرت خنکی را به دل میگذارد.
پس آنچه دارید را دوباره ببینید و از آنها بهره ببرید. قناعت، غنی بودن میآورد و غنی بودن، آرامش.توانایی هات را افزایش بده. توانایی های انجام کار ، کسب درآمد ، ایجاد تغییر.
یه موقع هایی خنده و یه موقع هایی گریه لازمه
خداوند چیزی را بیدلیل نیافریده. اگر چه خنده و آثار نشاط بخش آن انکارناپذیر است.
باید به شادی، نشاط، شوخ طبعی و بهطور کلی خندیدن بهعنوان یک درمان نگاه کنید.
اما جالب است بدانیم اشک و لبخند هر دو برای رسیدن به یک تعادل که همان نقطه آرامش ماست لازمند.
پس هر وقت دلتان گرفت بدون اینکه احساس بدبختی کنید یک دل سیر گریه کنید اما بعدش لبخند زدن را فراموش نکنید. اما در زمان حال زندگی کن.
خوشتیپ و تمییز و خوش بو باش
نظافت، آراستگی و طراوت، اینها بیبرو برگرد در همهجا پیام آور آرامشند.
در محیط زندگیتان، در اتاق کارتان، در ظاهر خودتان هیچ وقت فراموششان نکنید بهخصوص زمانی که سخت درگیر مشکلاتید چون قطعا به کسب روحیه بهتر برای حل مشکلات کمک میکنند.
استفاده از گل و گیاه و رنگهای شاد مثل صورتی و سبز را در محیط اطرافتان از یاد نبرید.
در هرجا هستید و به هر جا که میروید بر زیبایی آنجا بیفزایید یا در زیبایی آنجا سهیم باشید.
لباس مرتب و تمییز بپوش. عطر بزن. از رایحه های آرامش بخش در اتاق یا محل کارت استفاده کن. رایحه های اسطوخودوس ، نعنا ، اوکالیپتوس و… آرامش بخش هستن.
عادات آرامشبخش را در برنامه روزمره خود قراردهید
برنامه منظمی برای ورزش در طول هفته خود داشته باشید؛ بهخصوص ورزشهای آبی.قسمتی از وقتتان را صرف امور خیریه و بهطور خاص ایتام کنید.
از قبول مسئولیتهای خارج از توانتان به هر دلیل پرهیز کنید.
در برنامهریزیهای خود واقع گرا و منطقی باشید.خوش خلق باشید و با گذشت.زندگی را سخت نگیرید.
جزئیات جذاب هر لحظه را دریابید و از هر صدا و بوی خوش و رنگ نشاط آور شادمان شوید.آرام وآرامش بخش باشید.
به اونایی که دوستشون داری ، عشق بورز. اگه از کس خوشت نمیاد ، باشه ، اما از اون متنفر نشو چون با این کار اول آرامش خودت رو به هم می زنی. بخشش رو تمرین کن. بخشش باعث می شه حس قدرت و آرامش پیدا کنی.
باروهات رو دائم به روز کن. مطالعه کن. فیلم های انگیزشی و آرمش بخش ببین. سعی نکن وارد بحث های تکراری و بی خود سیاسی و اجتماعی بشی. خوب بودن و خوب موندن رو تمرین کن. از هر اتفاقی تراژدی نساز و همه چیز رو فاجعه آمیز نکن .
یه آغوش آرمش بخش و با محبت
یادت بچه بودیم ، وقتی می ترسیدیم ، وقتی نارحت می شدیم و گریه می کردیم ، وقتی مضطرب بودیم، مامان یا بابا می گفتن :
بدو بیا تو بغلم ، نترس ، دیگه پیش خودمی!
الان که بزرگ شدی هم یه همچین چیزی لازم داری. کاش پدر بزرگ مادر بزرگ ها همیشه باشن. آغوش اونها همیشه یه حس خوب آرامشه!
آیا از خودتان میترسید؟
شاید زندگی به آن پیچیدگی و دشواری که ما فکر میکنیم یا میگذرانیم، نباشد.
بهتر است، گاهی به خود فرصت کوتاهی داده و سوالهایی چند از خود بپرسیم…
جف هادن نویسنده و ویراستار آمریکایی در این مقاله مینویسد؛
اگر تنها این ۱۱ سوال را هر روز از خود بپرسید، میتوانید مسیر زندگی خود را در جهت درستی قرار دهید. چرا که رفتار و انتخاب شما باید بر اساس پاسخهایتان باشد.
۱- بیشترین افرادی که در مراسم خاکسپاری من گریه خواهند کرد، چه کسانی هستند؟
کسانی که تو را بدون قید و شرط دوست دارند.
حالا به احساستان توجه کنید. دقیقا خودتان را در شرایط سوال تجسم کنید. واقعا چه کسانی؟
۲- آیا من به اندازه کافی در کنار افرادی که در مراسم خاکسپاری من گریه خواهند کرد، بودهام؟
یا وقت برای آنها گذاشتهام؟
پاسختان احتمالا نه است.
اگرچه این افراد خیرخواه شما بوده و بودن با آنها احساس خوشایندی در شما و آنها بوجود میاورد…
ولی آنها جز افرادی که شما بیشتر وقت خود را با آنها گذرانده باشید نیستند.
۳- افرادی که میخواهم در مراسم خاکسپاری من گریه کنند، چه کسانی هستند؟
افرادی که در شما احساس خوب و شما را بهترین میدانند.
و با حضورشان به شما اعتماد قلب، و اعتماد بنفس میدهند.
و شما در کنار آنها احساس آرامش و امنیت میکنید. ولی شما فرصتهای بودن با آنها را به غفلت از دست میدهید…
فرصتهایی که گاه حق طبیعی و مسلم آنان است. هم اکنون دست از اینکار بردارید و این افراد را از حاشیه به متن زندگی خود بازگردانید.
۴- آیا از اینکه به مردم بگویم کجا کار میکنم، افتخار میکنم؟
اگرپاسختان نه است، باید فورا دستبه کار شده به دنبال جای دیگر و کار دیگری بگردید.
یادتان باشد که عناوین میآیند و میروند. پول و ثروت میآید و میرود. اما افتخار برای همیشه است.
۵- آیا شرکت یا کارگاه من کسب و کاری است که میخواهم، فرزندانم بعد من آن را اداره کنند؟
گاهی اوقات شرایط کاری شما به گونهای است که شما آن را برای بدترین دشمنتان هم نمیخواهید چه برسد برای فرزندان خود!
مانند شرایط کاری که دارای؛ زمان نامتعارف، مشتریان غیرقابل تحمل، کارکنان غیر قابل تحمل؛ شرایط سخت کاری، آینده و چشم انداز بلند مدت نامشخص و…
اگر شما از آن دسته افرادی هستید که به فرزندان خود میگویید؛ دوست ندارم یا نمیخواهم در چنین شرایطی کار کنید، چرا به خودتان اجازه انجام و ادامه چنین کاری را میدهید….لطفا بهانه نیاورید…
طبیعی است که میخواهید، فرزندانتان خوشحال و شاد زندگی کنند.
ولی این حق شما هم هست! خود شما هم سزاوار یک زندگی شاد هستید.
بنابراین قبل از هر چیز از مشکلات و مسائل خود فهرستی تهیه کرده و برای حل و فصل آنها اقدام کنید و هرجا نیاز به کمک داشتید، از درخواست کمک خوداری نکنید. اگر شما برای فرزندان خود آینده خوب و عالی میخواهید به آنها راهی را نشان دهید که خودتان انتخاب کردید.
یعنی با ساختن آیندهای بهتر برای خودتان به صورت عملی راه درست را به فرزندانتان نشان دهید.
۶- آیا امروزشما با دیروزتان متفاوت است؟
باید متفاوت باشد، حتی اگر این تفاوت بسیار جزیی باشد. در غیر اینصورت شما یک زندگی ساکن و بدون پیشرفت دارید.
استراتژی موفقیت خودتون رو مشخص کنید.
۷- آیا بیشتر “بله”، میگویم؟ یا بیشتر”نه” ؟
مطمئن باشید، گفتن “نه” به رویدادهای زندگی امروز دقیقا مانند همان دیروز و یا شاید هم بدتراز آن باشد. در موردش کمی فکر کنید… انتخاب پاسخ” بله” بیشتر اوقات درک و حل مسائل و تحمل شرایط را برای شما آسانتر و راحتتر میکند.
۸- آیا من به جای استفاده از زمان خود، از پول خود مایه میگذارم ؟
شاید شما برای اینکه برای مدتهای طولانی از خانوده دائما دور هستید، زمان کمتری به آنها اختصاص میدهید، دوستان و یا کار خود را بر آنها مقدم کردهاید، از اوضاع و احوال آنها بیخبر هستید و…
احساس گناه میکنید و برای دور کردن این احساس توسط دادن پول یا خریدهای غیر ضروری برای کودکان خود، میخواهید، جبران مکافات کنید. شاید شما چیزهایی بسیار قابل توجه و هزینههای بسیار گزاف برای اینگونه جبرانها پرداخت کنید.
ولی بازهم چیزی تغییر نمیکند چرا که این نوع جبرانها تنها نشان دهنده عذاب وجدان شماست نه ارائه توجه و محبت شما به خانواده…
احساس گناه شما به دلیل عدم توجه کافی به خانواده و فرزندان و نشان ندادن محبت واقعی با حرف و یاعمل همیشه شما را گیر خواهد انداخت.
شما با پرداخت اینگونه هزینهها تنها در جهت ناکارآمدی فرزندانتان گام برمیدارید…بهتر است با درایت بیشتر از زمان و اوقات خود برای فرزندانتان استفاده کنید نه مصرف پول بیجایی که فرزند شما را به سمت بیمهری، مادیگرایی و مصرفگرایی سوق میدهد.
یادتان باشد پول به هیچ عنوان ابزار خوبی برای بهرهبرداری شما به جای حضور و زمانتان نیست… شاید بتوانید در کوتاه مدت با پول خود برخی مسائل را لاپوشانی و سرسامان دهید ولی در دراز مدت همین پول بلای جانتان خواهد شد.
چرا که بچهها به زودی بازیهای ویدئویی، اسباببازیهای گران و غیره که شما آنها را خریداری کردهاید، فراموش خواهند ولی هرگز یک بعد از ظهر شاد و صمیمی را که با هم گذراندهاید را فراموش نخواهند کرد.
۹- آیا من تنها یک اسم و یک عنوان هستم ؟
“آیا من خودم را با این عناوین میشناسم؛ “یک مخترع هستم” ،”یک سخنران هستم”،” یک نویسنده هستم “و…؟
اگر اینطور است باید بگویم؛ شما خود را داخل یک جعبه قرار دادهاید!
وقتی شما شروع میکنید خود را با یک عنوان تعریف کنید، شما اینگونه احساس خواهید کرد که به مقصد خود رسیدهاید، حتی اگر نرسیده باشید این احساس در شما به وجود خواهد آمد که من در این عنوان یا دراین قالب سخنران، نویسنده، مخترع به خود واقعیام رسیدهام.
به آرامی تمرکز خود را از روی عنوان “هستم” بردارید و به سمت “خود بودن”، تمرکز کنید.
این کار باعث میشود دائم در تلاش و فعالیت باشید. درغیر این صورت با تفکر و احساس “رسیدن”، دست از تلاش برداشته و دچار روزمرگی خواهید شد. یک فرد باید دائما مهارتهای زندگی خود را بیشتر و بیشتر کند و دائما در حال یادگیری و آموزش باشد.
چرا که ممکن است خیلی موارد جذاب و فرصتهای خوب زندگی را از دست بدهد. بنابراین هرگز به خود اجازه ندهید تنها یک “اسم”و یا یک “عنوان” باشید یا با عنوان و آن اسم شما را تعریف کنند. شما بیش از یک “اسم” و یک “عنوان” هستید با خود تکرار کنید تا یادتان نرود.
۱۰- آیا من کاری میکنم که مردم احساس خوشایندی از خود داشته باشند؟
کارهایی مانند؛ تعریف غیرمنتظره، دادن هدیه و… تنها به این دلیل که باعث شود، تاثیر عظیمی در یک فرد بوجود آید لازم است آیا اینکارها را انجام میدهید؟
هر روز، مردم اطراف شما کارهای خوبی انجام میدهند که شایسته سپاس، قدردانی و حتی یک تشکر کوتاه است.
قدردانی دست کم یکی از آن کارها، نه تنها دنیای احساس فرد مقابل را بلکه دنیای احساسی خود شما را هم تغییر خواهد داد.
سعی کنید، صادقانه و به طور خاص این سپاس و قدردانی را نشان دهید تا احساس خوشایندی بسیار را در آنها بوجود آورید. چرا که متقابلا شما هم احساس خوب و خوشایندی خواهید داشت.
۱۱- آیا من از خودم میترسم؟
آگر پاسختان” نه” است، باید بگویم؛ شما میبایست از خود بترسید. البته منظور ترس از آینده، شرایط مالی – اقتصادی، آسیب، بیماری و یا مرگ خود نیست.
چرا که هرگز نباید از این چیزها بترسید. بلکه از چیزهایی که تصمیم به انجام آن میگیرید.
قبل از هر چیز درست و اشتباه بودن آن را بسنجید. هر کاری که شما را تحت فشار روحی روانی و جسمی قرار دهد و یا کارهایی که باعث ترس، عذاب وجدان، گناه، هیجان و اضطراب منفی در شما شود.
کارهایی که شما را خرد میکنند تا جایی که به خود بگوئید؛ خدایا باور نمیکنم من این کار را کرده باشم …وای خدای من… گذشته از اینها، باید بدانید که همه ما ترسهایی داریم.
ولی آنچه که مهم است، عکسالعمل ما هنگام روبرو شدن با این ترسها است. ترسهایی چون مردد و دو دل بودن، عصبی یا مضطرب بودن و…همه ترسهایی هستند که ما را برای مدت کوتاهی هم که شده مختل کرده و دچار شوک میکنند.
بعضی اوقات این ترسها منجر به مرگ هم میشود. با این وجود، اگر ما هنگام روبرو شدن با ترسهایمان، عکسالعمل و رفتار درستی از خود نشان دهیم.
یعنی رفتاری مناسب با آن ترس انجام دهیم، آن وقت است که احساس واقعی زنده بودن را تجربه خواهیم کرد.
آیا شما فقط در زندگی هستید یا واقعا “زندگی” میکنید؟به شما تنها یک یکبار شانس زندگی داده شده است. بنابراین، اطمینان حاصل کنید که واقعا زندگی میکنید.